شهر و روستا

«تهران» ترسیده است

شبکه شهر- زینب کریمی- آوار. رنج است که آوار شده روی سرم. رنج فاجعه متروپل آبادان.

غم، امانم نمی‌دهد، این صحنه‌ها را که می‌بینم انگار که زخم پلاسکو سربازکرده باشد زجر می‌کشم. من، حال آبادان را خوب میفهمم. من تهرانم. پایتختم. اما او آبادان ایران است. شهر سراسر زیبایی این روزها سراسر زاری شده.

بغض آبادان از یک سو و ترس آوار از سویی دیگر لرزه بر تنم می‌اندازد. من هم اوضاع بهتری ندارم. از ساختمان‌های سست و فرسوده و ناایمنم گرفته تا خبر خطر زلزله ای‌ که هر چند وقت‌یکبار داغ می‌شود و بعد از چندساعت و چند روز کاملا فراموش می‌شود و از یادها محو.

بحرانی که در انتظار من است به مراتب تلخ‌تر و دهشتناک‌تر از ریزش هر ساختمانی است که تاکنون دیده‌اید.گاهی اوقات می‌خواهم فریاد بزنم که آهای آدم‌ها، حواستان به من هم باشد.

نمی‌دانم چگونه، فقط این را خوب می‌دانم که دوست ندارم نابود شوم. دوست ندارم مردمم را آوار بر سر و سرگردان ببینم.

کاش هشدارها و اخطارها از یاد نرود. هشدارها و اخطارهایی که زیاد ردوبدل می‌شود  اما کمتر کسی گوشش به آن‌ها بدهکار است.

همین سال ۹۷ نتایج مطالعه‌ای نشان داد بین سال‌های ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۹ امکان وقوع زلزله‌ای شدید برایم پیش‌بینی کردند.

من با این گسل‌های فعالِ زلزله‌خیزم پنجمین شهر پرخطر جهانم. من یک بمب ساعتی خطرناکم که باید بیشتر از این حرف‌ها مراقبم باشید.

خروج از نسخه موبایل